- دندان زدن
- گزیدن، گاز زدن، خصومت ورزیدن کینه خواستن، برابری کردن، چسبیدن، میل کردن طمع کردن
معنی دندان زدن - جستجوی لغت در جدول جو
- دندان زدن
- دندان فرو بردن به چیزی
- دندان زدن ((~. زَ دَ))
- گزیدن، گاز زدن، خصومت ورزیدن، کینه خواستن، برابری کردن، چسبیدن، میل کردن، طمع کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نغمه سرودن
پول یا جنسی که پس از اطعام مسکین بدانان دهند مزد دندان هدیه دندان
کنایه از اعراض کردن
اعراض کردن، مضایقه نمودن
آنچه که دندان را بشکند و خرد سازد
مزد دندان، مزد خوردن چیزی، پولی که پس از مهمانی و اطعام به مهمان مستمند بدهند
شکنندۀ دندان، آنچه دندان را بشکند، کنایه از پاسخ صریح و قاطع، جواب سفت و سخت